یکتا جونم در حال بازی با عروسک چرخون بالای تختش جیگر طلا یکتا با مامان تو شهر بازی اینم یه عکس از خوابیدن دخترم روی شکم اینم فیگور با مزه ی دخترم خخخخخ ...
عزیز دلم یکتا جون از زمانی که بیمارستان بستری شدی شیر مامانی هم کم شد بخاطر همین بهت شیر کمکی می دادیم اما از 4 ماهگی دکترت تشخیص داد که دیگه شیر مامانی سیرت نمی کنه وباید بیشتر شیر خشک بخوری.... واز ان موقع علاوه بر شیر مامانی شیر خشک هم میخوری..... الان یه مدتیه مصرفت خیلی رفته بالا وحسابی روی دست بابا خرج انداختی اخه سلیقتم خوبه شیر گرون می خوری ولی فدای سرت بخور ت...
عزیز مامان حسابی واسه خودت بزرگ شدی خانم شدی... سعی می کنی گاگله کنی اما نمی تونی بخاطر همین خودتو با صورت می کشی جلو بعضی موقع ها کل صورتتو با این کارت قرمز می کنی عاشقتم مامان... گلم یه هفته مانده به اتمام 6 ماهگیت با اجازه ی دکترت بهت لعاب برنج دادم ... اولش دوست نداشتی و نمی خوردی ولی الان عاشقشی بعضی موقع ها سر خوردنش با هم دعوا می کنیم ...