خاطره تولد تک ستاره ی اسمونم
عزیز دلم......دکتر پیش بینی کرده بود که شما 25 تیر 91 به دنیا میای اما از انجا که گل من خیلی عجله داشت مامانی از 7 تیر دل درداش شروع شد......اما دیگه 9 تیر با اتفاقاتی که برای مامانی افتاد زن عمو مانا با مامان جون منو بردن بیمارستان . اولش مصمم بودم که شما رو طبیعی به دنیا بیارم اما با توجه به شرایطم نتونستم و از ساعت 9 صبح تا 9 شب تو زایشگاه بستری شدم تا اینکه بلاخره ساعت 9.30شب مامانی رو بردن اطاق عمل. البته بماند که مامانی تو این مدت چقدر اذیت شد وچقدر گریه کرد ولی خوب تمامی این درد و رنج ها با دیدن تو گل زندگیم تمام شد.... ان لحظه که تو رو تو بغل من گذاش...