یکتایکتا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

نفس مامان سارا(یکتا)

خاطره تولد تک ستاره ی اسمونم

           عزیز دلم......دکتر پیش بینی کرده بود که شما 25 تیر 91 به دنیا میای اما از انجا که گل من خیلی عجله داشت مامانی از 7 تیر دل درداش شروع شد......اما دیگه 9 تیر با اتفاقاتی که برای مامانی افتاد زن عمو مانا با مامان جون منو بردن بیمارستان . اولش مصمم بودم که شما رو طبیعی به دنیا بیارم اما با توجه به شرایطم نتونستم و از ساعت 9 صبح تا 9 شب تو زایشگاه بستری شدم تا اینکه بلاخره ساعت 9.30شب مامانی رو بردن اطاق عمل. البته بماند که مامانی تو این مدت چقدر اذیت شد وچقدر گریه کرد ولی خوب تمامی این درد و رنج ها با دیدن تو گل زندگیم تمام شد.... ان لحظه که تو رو تو بغل من گذاش...
15 دی 1391

انتخاب اسم دختر گلم

               عزیز دلم از همون اول که تو تو شکم مامانی        جا خوش کردی یه حسی بهم می گفت که تو   دختر ناز منی.... همیشه ارزو داشتم که یه دختر داشته باشم که وقتی پیر می شم عصای دستم باشه. روزی که دکتر گفت نی نی تو شکمم دختر دیدم که بابایی خنده تمام صورتش رو پر کرده بود اخه اونم مثل من عاشق دختر بود......می دونم که خدا خیلی منو بابایی رو دوست داشته که ما رو به ارزومون رسوند و تو رو به ما داد.... اما در مورد اسم شما ...اسم دختر گلمو مامانی انتخاب کرد ...اسم تو اولین انتخاب ما بود امیدوارم تو هم در اینده از اسمت ر...
15 دی 1391
1